loading...
تیک ناب
hossein759 بازدید : 141 شنبه 16 اسفند 1393 نظرات (0)

یه روز یه زن و مرد ماشینشون تصادف ناجوری میکنه و هر 

 دو ماشینبه شدت داغون میشه، ولی هر دو نفر سالم میمونن. 


و- ببین چیکار کردی خانم! ماشینم داغون شده! 


– آه چه جالب، شما یه مرد هستید!

 

مرد با تعجب میگه:

 

– بله، چطور مگه؟

بقیه داستانو در ادامه مطلب بخونید 

aminjamdoost بازدید : 125 شنبه 20 دی 1393 نظرات (0)

کوهنوردی در شب و تنها قصد فتح قله ای بلند را داشت که ناگهان پاش لیز خورد و سقوط کرد طناب او مانع افتادن او به زمین شد او در حالی که بین زمین و آسمان معلق بود گفت:خدا کمکم کن؛ندایی شنید که میگفت:طناب رو ببر؛مرد با تعجب پرسید:چیکار کنم!؟ صدا گفت:طناب رو ببر مگه به من اعتماد نداری؟مرد گفت:دارم اما...؛مرد طناب رو نبرید فردا اخبار اعلام کرد امروز گروهی که برای کوهنوردی رفته بودند جسد مردی رو پیدا کردند که یخ زده بود در حالی که فقط یک متر از زمین فاصله داشت!‏

 

منبع: یه وبلاگ کاملا ایرانی

aminjamdoost بازدید : 142 شنبه 20 دی 1393 نظرات (0)

زنی طوطی سخن گویی خرید ولی فردای انروز ان را برگرداند و رو به مغازه دار گفت:این طوطی حرف نمیزند؛مغازه دار گفت:ایا برای او آینه گذاشتید تا خود را ببیند طوطی ها عاشق دیدن عکس خود در آینه هستند؛آنروز زن یک آینه خرید وبه منزل رفت. روز بعد خانم به مغازه برگشت در حالی که طوطی هنوز صحبت نکرده بود؛مغازه دار گفت:حتما مشکل از پلکان است طوطی باید در قفسش پلکان داشته باشد تا حرف بزند؛زن پلکانی خرید و رفت؛روز بعد دوباره با همان مشکل بازگشت و با پیشنهاد مغازه دار تابی خرید و به منزل بازگشت؛روز بعد زن عصبانی وارد مغازه شد و گفت:طوطیم مرد؛مغازه دار با تأسف پرسید:آیا چیزی گفت و مرد!؟ زن گفت:‏"با صدایی ضعیف پرسید آیا در آن مغازه چیزی به نام غذای طوطی نمیفروختند؟!‏‏"‏

aminjamdoost بازدید : 110 شنبه 20 دی 1393 نظرات (0)

روزی آموزگار از شاگردان خواست راهی غیر تکراری برای ابراز عشق بیان کنند!عده ای گفتند با بخشیدن عشق را معنا کردن؛عده گفتن با دادن گل و حرفهای عاشقانه؛عده ای نیز با هم بودن و تحمل سختی ها و لذت بردن از خوشبختی ها را از راههای ابراز عشق بیان کردند؛در این میان پسری برخاست و پیش از اینکه نظرش را بگوید داستان کوتاهی را تعریف کرد:یک روز زن و شوهری جوان که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول به جنگل رفته بودند تا تحقیق کند وقتی که به بالای تپه رسیدند در جای خود میخکوب شدند!ببری را دیدند که به آنها خیره شده بود؛مرد تفنگ شکاری نداشت و راهی برای فرار وجود نداشت!زن و مرد هر دو رنگ پریده بودند!ببر آرام آرام به آنها نزدیک میشد؛ناگهان مرد شروع به دویدن کرد و همسرش را تنها گذاشت!بلافاصله ببر به طرف مرد دودید و بعد از چند لحظه صدای ضجه های مرد شنیده شد و زن زنده ماند!‏ به اینجای داستان که رسید دانش آموزان شروع کردند به سرزنش کردن مرد؛که پسر پرسید:آیا میداند مرد قبل از مردن چه فریاد میزد؟بچه ها گفتند حتما از زنش معذرت خواهی میکرد!پسر گفت:نه آخرین حرف مرد این بود عزیزم تو بهترین مونسم بودی؛از پسرمان به خوبی محافظت کن؛و به او بگو که پدرت همیشه عاشقت بود!‏ اشکی روی گونه ی پسر غلتید و ادامه داد:هر زیست شناسی به خوبی میداند که ببر به کسی حمله میکند که حرکت کند؛پدرم در آن لحظه وحشت ناک با فدا کردن جان خود جان مادرم رو نجات داد؛این صادقانه ترین و بی ریا ترین راه پدرم برای ابراز عشقش به مادرم بود!‏

 

منبع : یه وبلاگ کاملا ایرانی

aminjamdoost بازدید : 104 شنبه 20 دی 1393 نظرات (0)

خورشید نباش چون روزی غروب میکنی؛گل نباش چون روزی پژمرده میشی؛کوه نباش چون روزی میشکنی؛چشمه نباش چون روزی خشک میشی؛زلال نباش چون روزی کدر میشی؛کویر باش تا هر روز به وسعتت افزوده بشه!‏

 

منبع: یه وبلاگ کاملا ایرانی

aminjamdoost بازدید : 145 شنبه 20 دی 1393 نظرات (0)

بند پ بندی است بسیار تاریخی که نه تنها در ایران بلکه در تمامی کشورها و حتی کرات دیگه به نسبتهای گوناگون قابل مشاهده است!از نظر بسیاری از صاحب نظران بند مذکور از تاریخ 1/1/1 ساعت00:01 بوده وتا ابد دهر خواهد بود!این بند یک بند بسیار مقدس است که باید رعایت شه!بند فوق رو میتونید در اموری چون استخدام؛مشارکت؛انتخاب؛نمره دهی وحتی دستشویی رفتن و...مشاهده کنید(بحث دستشویی رو زمانی متوجه میشید که رفیق مسئول دستشویی؛دستشویی داره!‏‏)‏ در نظر بنده حقیر بند پ باید از زمان کودکی توسط مادران با لالایی هایی مانند:‏"‏کوچولوی ریزه میزه بند پ عزیزه"‏به کودک آموزش داده بشه تا کودک در سن بزرگسالی دوچار بحران های شخصییتی نشه!باید در کتب دوره ابتدایی در درس همه جا به نوبت این موضوع رو اضافه کنیم که درست که رعایت نوبت همه جا واجبه ولی در نونوایی اگه آقا صفدر که دوست چندین و چند ساله شاطره بیاد حق با اونه حتی اگه 30 ساعت بعد شما آومده باشه!تا بچه از اون سن این چیزها رو یاد بگیره و خدایی ناکرده اعتراض یا بی احترامی نکنه!‏
برین عقیده هستم که دولت به جای طرح های مسکن مهر و ایجاد اشتغال باید طرح "ایجاد بند پ‏"رو اجرا میکرد زیرا با اجرای این طرح هم مشکل مسکن و هم اشتغال حل میشد!‏ توصیه بنده اینکه اگه بند پ دارید اونرو حفظ کنید و اگر ندارید با خوش خدمتی کردن؛پیدا کردن دوست بانفوذ؛روابط حسنه با فامیل اونرو بسازید البته راه دیگری برای ایجاد بند پ وجود داره که بنده اونرو پیشنهاد نمیکنم چون هم صورت خوشی نداره و هم باعث عذاب اخرویه که این روش همان خریدن بند پ با عنواینی چون:پول چایی؛شیرینی؛زیر میزی و...است. بهتره بند های پ خودتون رو با دیگران به اشتراک بگذارید چون هم اجر اخروی داره و هم باعث ایجاد بند پ های جدید میشه که بعدها به کارتون میان!‏ بند پ یا همان پارتی نقش بسازایی در زندگی آدمی داره!پس از اون درست و بهینه استفاده کنید تا این سرمایه عظیم به نسل های بعد هم برسه!

 

منبع: یه وبلاگ کاملا ایرانی 

درباره ما
Profile Pic
این سایت باکلی زحمت وهزینه درست شده است
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 230
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 17
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 142
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 291
  • بازدید ماه : 1,968
  • بازدید سال : 21,920
  • بازدید کلی : 241,407
  • کدهای اختصاصی