قسمت31برگ ریزان،صدف از لیلا درباره رابطش بااوز میپرسه که لیلا میگه تمومش کردم وصدف میگه کارخوبی کردی.فرخنده تست بارداری رادست لیلا میبینه وهمه چیزو میفهمه،لیلا بهش میگه اگه چیزی به کسی بگی نابودت میکنم.لیلا تستو انجام میده ومیفهمه که باردارهواز فرخنده کمک میخواد
بیشتردرادامه مطلب
فرخنده میگه باید بچه رابیندازی وخرجشو هم اوز بده.فکرت هم از پدر شاگرد علیرضاخان خوشش اومده واینو به شوکت میگه وشوکتم همش سربه سرش میذاره.لیلا به اوز زنگ میزنه ولی گوشیش خاموشه،فرخنده بهش میگه این چیزها راباید رودررو بگی ،من خانواده ات رامیبرم بیرون تا تو فرصت اینکار راداشته باشی.از طرفی یامان برای سفر کاری استانبول راترک میکنه واوز باجیدا شروع به خوشگذرانی میکنن که لیلا سرمیرسه واونها را میبینه وبااوز درگیر میشه واز پله ها پایین میفته.خانواده علیرضا خان به بیمارستان میان ودر حالیکه از خبر از دست دادن بچه لیلا مات ومبهوتن،علیرضا حالش بهم میخوره